پرنیا ومهمونی رادیو7..
یه عصر شنبه دلپذیر بهاری که دخترک ما حسابی هوس سمبوسه کرده و مامان هم که سرآشپز مخصوص دخملیه داره با دقت هرچه تمام براش سمبوسه هارو میپیچه وسرخ میکنه با هم مشغول حرف زدن هستن که دخملیمون دیگه شکمش طاقت نمیاره یه سمبوسه برمیداره وبا کلی سس کچاب مشغول خوردنشه "گوشی مامان زنگ میخوره واون با دستهای روغنی گوشی رو جواب میده "پشت خط صدای خانمی رو میشنوه که میگه از رادیو 7زنگ میزنه "مامان تو اون چند دقیقه داره دنبال صدا بین دوستاش میگرده تا ببینه کیه که داره نمک میریزه ومیخواد اونو سر کار بزاره که خان...
نویسنده :
♥بابایی و مامانی♥
22:56